اسلام دین مهربانی ها(۶)
خوب فکر کنم بحث این قسمت یه کم جدی تر باشه
با خودمون رو راست باشیم
اگه خدایی که مهربونه، جدی نبود و غضب نداشت …. اونوقت تضمینی بود که آدمای دیگه مهربون باشن ویا حتی ما دوستش داشته باشیم؛چه کسی یه خدای ضعیف رو دوست داره که کاری با هیچی نداشته باشه و بذاره هر کی هر کاری رو می خواد انجام بده؟
یعنی ما آدما خیلی هوای همو داریم که احتیاح نیست ؛یه نیرو و قدرت بازدارنده ،روی کارای ما نظارت کنه؟؟
معلومه که نه، خیلی از ما آدما هوای همو نداریم یا میدونیم یه کار بده و انجامش می دیم و یا نمی دونیم اون کار بده و انجامش میدیم، پس این مدل از غضب و خشم خدا که رو کارای ما داره نظارت می کنه ،منجر به مهربونی ما آدما می شه چون بازدارنده هستش و هم اینکه آدم وقتی از خدا ترسید در مقابل مجبوره کارای خوب بکنه و مهربون بشه….
اگه یادتون باشه تو قسمتای اول گفتیم که خدا بهتر از هر چیز دیگه ،حد و حدود و چگونه مهربون بودن رو بلده ،پس اگه می گه دزدی نکن ،چون هم ما و هم خودش می دونه چطور یه زندگی و دلی رو بهش آسیب می زنه و هم به خود شخصی که دزدی می کنه چقدر آسیب می زنه ؟
ممکنه بپرسید چه آسیبی داره؟ شخص دزد با دزدی ،داره قطعه ایی از یه دل مهربونش رو با هر دزدی از دست میده، و با این دل ارتباط برقرار کردن با یه خدای مهربون خیلی مشکل میشه و قطع ارتباط با خدای مهربون،یعنی…. براش ناراحتی شخص دیگه ایی مهم نیست .قدرتش رو داره از دست میده . چون بلد نیست از راه درست کسب درآمد کنه و باعث می شه اعتماد بنفسش پایین بیاد و از زندگیش لذت نبره..
یه سری از کارا هم هستن که همه شاید متوجه نباشن چرا کار خوب و مهربانانه ایی هستش؟مثل حجاب …..ولی اگه توجه کنیم .حجاب یعنی من جامعه رو و خانواده رو دوست دارم چون از یه نگاهی که زندگی شخص دیگه ایی رو تلخ کنه ناراحتم.با خودش میگه عفاف و حجاب من ،کمک می کنه یه ازدواج هیجانی رخ نده که از رو قیافه و سر و وضع لباس طرف مقابل جذبش بشه
ادامه دارد….